تاریخ انتشار : شنبه 24 آذر 1403 - 10:35
کد خبر : 15789

روزی که با ناصر حجازی فوتبال به علاوه یک شد

روزی که با ناصر حجازی فوتبال به علاوه یک شد
آذر ماه سال 1328 ناصرخان حجازی متولد شد تا به شاعرانه‌های فوتبال هویت ببخشد.

به گزارش پایگاه خبری سه امتیاز، برای آنها که فوتبال را عاشقانه دوست می‌دارند هر سال رسیدن به روزهای آخر پاییز لحظه شماری برای رسیدن به یک روز تولد است. تولد کسی که جوانمردی ورزش را معنا کرد و به مفهوم اصالت هویت بخشید. مردی که به معنای واقعی شماره یک بود: ناصر حجازی.

وقتی متولد شد که ماوای عاشقانه‌اش چهار سال بود در فوتبال ایران کارش را شروع می‌کرد. هیچکس در آن زمان فکرش را هم نمی‌کرد قرار است چه وصال عاشقانه و ابدی بین این نوزاد گریان و رنگ آبی شکل بگیرد. وصالی که حتی بعد از مرگ کم‌رنگ نشد.

ناصر برای حجازی شدن خون دلها خورد. از خیلی چیزها گذشت. چشم و دلش را به نااهلی ها بست و قلبش را برای جای دادن درد و حرف یک ملت وسعت داد. همین شد که او نه فقط شماره یک تاج یا تیم ملی، بلکه شماره یک ملت را به دست آورد.

ناصر حجازی تنها یک دروازه بان نبود، او شاعری بود که به قفس توری زمین بازی جان می‌بخشید. حجازی اوایل دهه ۴۰ در تیم نادر تهران ظهور کرد و فقط ۲ سال کافی بود تا به تاج بپیوندد و تا پایان فوتبالش پیراهن هیچ تیم ایرانی دیگری را بر تن نکند. عقاب آبی مسیر رسیدن به پیراهن تیم ملی را سریعتر از آنچه فکرش را کنید طی کرد و آنجا نیز تا سال‌ها بدون رقیب باقی ماند.

شاید باور نکنید ولی ناصرخان ابتدا بسکتبالیست بوده و بعدا وارد فوتبال شده. آن هم نه در قامت دروازه بان که در نقش هافبک. به گفته خودش در جوانی به توصیه و اصرار یکی از مربیانش دروازه بانی را تجربه می‌کند و به خاطر علاقه دوران کودکی اش به قربانعلی تاری گلر تیم تاج، برای همیشه در این پست ‌ماند.

اسطوره شدن سخت است اما نوشتن درباره یک اسطوره سخت‌تر. این که صرفا با معجزه کلمات بخواهی یک عمر شرافت یک نفر را قابل درک کنی کار ساده‌ای نیست. آن هم درباره مردی که مردم را تنها مسئولانی می‌دانست که حاضر است در کنارشان باشد حتی در روزهای وخیم بیماری. برای آن روزهای اسطوره “گلبرگ مغرور” کلیدواژه آشنا و ساده‌ای که درباره وصفش برای ناصرخان تا ساعت‌ها می‌توان صحبت کرد.

کمتر کسی مصاحبه تاریخی‌اش از روزهای جنگ و اردوی تیم ملی در کویت را به خاطر دارد. آنجایی که گفت وقتی دید تلویزیون کویت با پخش فیلم پرچم عراق در خاک ایران همه چیز جنگ را به سود صدام مخابره می‌کند، تاب دیدن نداشت و آنجا بود که مام میهن را مثل گوشت و پوست و استخوان تن خود احساس کرد.

حجازی برای ایران و ایرانی بود. زادروزش خجسته و روحش شاد

برچسب ها : ،

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.