مرور و نقد کتاب سالتو؛ رمانی از آلونک‌ها تا شمال شهر

به گزارش سه امتیاز، سالتو یکی از کتاب‌هایی است که بعد از نمایش فیلم یاغی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. البته که خود کتاب داستانی به حقیقت نزدیک تر دارد و از قالب های سختگیرانه نمایش‌های تلویزیونی تلخ‌تر اما واقعی تر است. سالتو نام یکی از فنون کشتی است که در این فن کشتی گیر با سرعت به خودش را به پشت رقیب می رساند و او را با ضربه ای خاص از پشت به زمین می زند. آنقدر این فن سخت است که خیلی‌ها سراغش نمی روند. نام بسیار با مسمایی است که برای این کتاب انتخاب شده است. به همین بهانه کتاب سالتو را نقد کردیم:

شناسنامه کتاب:

کتاب سالتو

تعداد صفحات:۲۰۸

نویسنده: مهدی افروزمنش

خلاصه کتاب:

دراین کتاب سیاوش پسر شانزده ساله ای هست که در محله جنوبی شهر زندگی می کند و با مشکلات زیادی روبرو است. منتهی در ورزش کُشتی استعداد نابی دارد و به همین دلیل مورد توجه قرار می گیرد. در این میان اشخاص خاصی وارد زندگی وی می شوند و از جریان زندگی معمولش خارج می شود. غافل از آنکه چرخ روزگار چه چیزی را مقابلش قرار داده است…

نقد کتاب:

چهره واقعی شهری را نشان می دهد که بالاشهر و پایین شهر آن فقط تفاوت ظاهری دارند اما در پوسته آن جرم و جنایت جریان دارد. این رمان قصه بچه های بی گناهی را روایت می کند که به دلیل جبر جغرافیایی محله و اشتباهات پدر و مادرشان درگیر زندگی بدی می شوند و سرنوشت این افراد مشخص است. کتاب بسیار روان است و کلماتش کاملا با افراد مطابق است. تجربه خبرنگاری نویسنده در تطبیق شخصیت ها و کلمات مورد استفاده شان بسیار موثر بوده است. یکی از تلخترین بخش این کتاب جایی است که روایت شرط بندی کنار قطار را روایت می‌کند. اوج شرایط سخت محلات حاشیه نشین را یادآور می شود.

فیلم یاغی

از کتاب چه یاد گرفتیم؟

-حاشیه نشینی جز دردسر و افزایش خلاف، مشکلات  اجتماعی عایدی برای کشور ندارد.

-در همان محله های حاشیه ای اگر استعدادیابی و برنامه ریزی شود می توان سرنوشت نونهالان را تغییر داد.

-ظاهر خوب محلات شمال شهر دلیل بر خوب بودن وضعیت آنها نیست. چه بسا که آنها با مشکلاتی نظیر کوکایین و … هم روبرو باشند.

-بررسی مسائل اقتصادی جوامع پایین دستی از جمله شغل می تواند روی کاهش آمار جرم و جنایت تاثیرگذار است. نباید افراد این محلات به حال خود رها شوند.

چند جمله از کتاب:

بهترین شکارچی ها صبورترین موجودات هستند.

هیچ کس اندازه آدم های فقیر تغییر حالت صورت کسی را که پول دارد درک نمی کند.

هر چه زمان طولانی تر شود برنده لذت بیشتری می برد و بازنده رنج بیشتری  می کشد.

باخت مال کشتیه اما بازنده کسی که دیگه بلند نشه

فراموش کردن گناهان یک برنده همیشه کار ساده تری است.